دوباره می نویسم از نو...

ساخت وبلاگ
 دوست ندارم تو این وبلاگ سیاسی بنویسم. ولی... ولی... روزهایی را  یادم می آید که جنگ بود. دلشوره و اضطراب یک کودک که از بالای شهرش هواپیماهای جنگی می گذرند را درک می کنید؟ تازه شهر من اصلا در معرض خطر نبود. آینده نامعلوم... خانه ای که فقط یک اتاقش گرم می شد به خاطر کمبود سوخت... کمبود مواد غذایی... ج دوباره می نویسم از نو......ادامه مطلب
ما را در سایت دوباره می نویسم از نو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aagainformef بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 18:54

روز و شبم با یه موجوده دوست داشتنی پنجاه سانتی ( که الان شده شصت و پنج سانتی) می گذرد. روزهای سختی بود. به طوری که نمی تونستم شیرینیش را بچشم.  گذشت و الان سرشار از شیرینی  است. هر چند سختیهایش به قوت خود باقی است. شاید من عادت کرده ام.  ولی لبخندهایش را با دنیا دنیا عوض نمی کنم. اینکه مدام می خواهد دوباره می نویسم از نو......ادامه مطلب
ما را در سایت دوباره می نویسم از نو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aagainformef بازدید : 13 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 19:00

سالها بود که از عدم مسوولیت پذیری پزشکان و پرستاران می شنیدم.  اینکه تا پول پرداخت نکنی کاری انجام نمی دهند و بعدش هم که واویلا... تا اینکه چند روز پیش در اورژانس بیمارستان از حال رفتم.  پرستارها پریدند سمت من و بدون اینکه  پولی پرداخت کرده باشم یا حتی بتوانم قدم از قدم بردارم که پرداخت کنم  با روی خوش و کمال دلسوزی و مسوولیت پذیری  مرا بستری کرده و تمام اقدامات لازم را انجام دادند از قبیل جمع آوری اطلاعات مورد نیاز،  خبر دادن به همسرم، اینکه پزشک  خودش بالای سرم آمد، مسوول آزمایشگاه خودش آمد و نمونه خون گرفت و...  و همه اینها بدون هیچ پرداخت اولیه انجام شد.  واقعا فقط به این نتیجه می رسم که چقدر به این "می گن..." ها اهمیت می دهیم و زندگیمان را بر اساس آنها می چینیم و بر اساس آنها فکر می کنیم؟ وقتش نرسیده که با هر "می گن..."ی فکر کنیم که کی گفته و چرا گفته و چقدر قابل اعتناست؟ دوباره می نویسم از نو......ادامه مطلب
ما را در سایت دوباره می نویسم از نو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aagainformef بازدید : 9 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 10:43

http://mooshekafi.blogsky.com/1395/12/06/post-34/باور-کنید-همه%E2%80%8Cشان-صاحبان-آژانس-نبودندتنها پیش نوشت:  موضع من مشخص است. هر چیز قدیمی و ناکارآمدی محکوم به نابودی است. خوب و بد بودنش هم با ما نیست. آرام و خشن بودنش هم با ما نیست. از بین می‌رود. چتر حمایتی و جلوگیری از آسیب‌ها یک مشت حرف برای دل خوش کردن ماست. شاید برای روزی که خودمان قدیمی شدیم. روزی هم که خودمان قدیمی باشیم هرچقدر هم نق بزنیم باید از بین برویم پس این حرف‌ها جای بحث ندارد.اصل موضوع : مدتی پیش حتی پیش از آن که بحث اسنپ و تپسی در جامعه به خبری داغ تبدیل شود به یکی از بستگانم که راننده آژانس است گفتم چرا در اسنپ و تپسی کار نمی‌کنی؟ می‌دانستم راننده‌های اسنپ و تپسی درآمد بهتری دارند و با دیدن بیکاری او که به زور در روز به اندازه انگشتان دست هم مسافر نداشت گفتم شاید خوب باشد این گزینه را به او پیشنهاد بدهم.جوابی که به من داد به من فهماند که اصلا بحث این که هرکسی به سمت حداکثر کردن منافعش می‌رود فقط در پول خلاصه نمی‌شود. بسته به میزان حماقت، منافع هرکس در یک چیز تعریف می‌شود. خلاصه جواب او این بود که درس دوباره می نویسم از نو......ادامه مطلب
ما را در سایت دوباره می نویسم از نو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aagainformef بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 10:43


 امروز رفتم که از مرد زشت سبزی فروش کوچه پشتی سبزی بخرم. تصمیم کرفتم که تا جای ممکن نگاهش نکنم. یک خانم دیگر هم بود. ولی رفتار خوش مرد سبزی فروش موقع جمع کردن سبزی و حساب کردن به حدی بود که در ذهنم دیگر مرد خوش اخلاق سبزی فروش شده و چهره اش یادم نمانده است.

دوباره می نویسم از نو......
ما را در سایت دوباره می نویسم از نو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aagainformef بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 3:38

بچه های دانشکده یک کانال تاسیس کردند، که توش راجع به مشکلات دانشکده و اساتید می نویسند. نه لزوما بد، ولی طنز و بدی هم قاطی کار است. برای من هم فرستادند که عضوش شوم. اول عضو شدم و خواندم. ولی بهشان گفتم مخالف هستم و راههای بهتری برای انتقال خواسته هایشان وجود دارد، گفتگو. چون بیان این چیزهادر این مقیاس، به نوعی فرافکنی و پخش نارضایتی هست. به  نظرم تو جامعه ای که همه اگر چیزی حتی یک درصد منفی داشته باشد، همه آن را می بینند تا قسمت مثبتش، بیشتر به این سمت بردن درست نیست. به هر حال اوایل خواستم دنبال کنم ولی دیدم این روزها در دانشکده بهم خوش می گذرد، با بچه ها می گوییم و می خندیم و بحث های علمی و غیر علمی می کنیم. از دیدن بچه ها شاد می شوم و روحیه می گیرم. چرا مطالبی را دنبال کنم که ممکن است حرف و سخنی در آن باشد که همه این شادیها و دلخوشیها را از بین ببرد؟ شاید بگویید اگر حرفی باشد یعنی دید من به بچه ها صرفا خوشبینانه بوده است ولی ترجیح میدهم که در این سادگی و خوشبینی ساده انگرانه غرق باشم تا حتی بخواهم واقعیت عریان را ببینم.در کمال بی جنبگی از کانال بیرون آمدم. دوباره می نویسم از نو......ادامه مطلب
ما را در سایت دوباره می نویسم از نو... دنبال می کنید

برچسب : name,meaning,m, نویسنده : aagainformef بازدید : 18 تاريخ : شنبه 27 آذر 1395 ساعت: 14:36

 غرق شادی و لذت می شوم وقتی می بینم که دانشجویانی که فکر می کردم که از عهده ساده ترین ها بر نمی آیند و جلسات اول غیر از یکی یا دو نفر کسی نظر نمی داد، الان نه تنها با قضایای پیچیده تر کنار می آیند بلکه حتی اثباتهای خیلی خوشگل برای قضایا می دهند. خدا را شکر.

دوباره می نویسم از نو......
ما را در سایت دوباره می نویسم از نو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aagainformef بازدید : 25 تاريخ : شنبه 27 آذر 1395 ساعت: 14:36

 چند روز پیش که دوباره شدت نگرانی هام زیاد شده بود و مدام خوابهای بد می دیدم، به حدی که یک روز که رسیدم دانشگاه  زنگ زدم به یکی از دوستهام ( دوستهام همکارهای داخل  دانشکده هستند) و کلی اشک ریختم. نتیجه این شد که این دوست دوست داشتنی تدارک یک برنامه  مفرح را دید. منزل ما سه نفر دوست و همکار نزدیک هم است.  امروز از ظهر رفتیم بیرون. اول از همه یک ناهار عالی و دورهمی خوردیم بعد هم رفتیم سینما دیدن فیلم سیانور. بعد هم چرخی در نشر چشمه زدیم و چند کتاب و لوازم تحریر خریدم. درست است که حرفهایمان باز بیشتر هم حول دانشکده و بچه های خوب دانشکده بود ولی واقعا عالی بود. ان شاالله که باز هم به زودی تکرار شود.پی نوشت: البته در  روزی که همه نگران و ناراحتند، شاید این پست به کسی نچسبد ولی زندگی است دیگر. شاید هم آنطور نباشد که تصور می کنیم :دی دوباره می نویسم از نو......ادامه مطلب
ما را در سایت دوباره می نویسم از نو... دنبال می کنید

برچسب : یک روز به یاد ماندنی,یک روز به یاد ماندنی فیلم,خاطره یک روز به یاد ماندنی, نویسنده : aagainformef بازدید : 29 تاريخ : شنبه 27 آذر 1395 ساعت: 14:36

"هیچ جاده ای در زندگی بن بست نیست. اگر باور نمی کنی، چند قدم جلوتر برو.  جاده دیگری باز می شود. تا وقتی نشسته باشیم، همه جا بن بست است!""نسل من به همه چیز عادت داشت. جنگ، بمباران، موشک باران، سرما، سهمیه بندی نفت و خوراکی ، تاریکی شبانه، قطع گاز، ترس و هر چیز دیگر... نسل من به نه شنیدن عادت داشت. اگر می خواستم جاخالی کنم، پس باید همه کارت هایم را بازی می کردم و بعد می باختم. نسل من به مخالفت بزرگانش عادت داشت و نسل من جنگیدن را یاد گرفته بود.""قرار نیست به هر کس خوبی می کنی پیش تو بماند یا برایت جبران کند، همین خوبی کردن، تو را خوشبخت می کند..."" تو و زنان سرزمینم یاد گرفته اید که هم کار کنید، هم نان بیاورید و هم سقف بسازید. این خاصیت نسل ماست.""پستچی" چیستا یثربی مرا با خود برد به سالهای دور. دوره لیسانس. دوره سر گشتگی. آمده بودم تهران.  از خانواده دور بودم. یه چیزایی سر جاش نبود. خیلی چیزها سر جاش نبود. فهمیده بودم یه چیزایی غلطه. یه چیزایی که  تا بحال  حتی به درستی یا غلطیش فکر نمی کردم بس که درستیش بدیهی بود. سر دوباره می نویسم از نو......ادامه مطلب
ما را در سایت دوباره می نویسم از نو... دنبال می کنید

برچسب : پستچی چیستا یثربی,پستچی,پستچی به انگلیسی, نویسنده : aagainformef بازدید : 22 تاريخ : شنبه 27 آذر 1395 ساعت: 14:35

به نام خداوند رحمتگر مهربان وَالضُّحَى ﴿۱﴾ سوگند به روشنایى روز وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى ﴿۲﴾ سوگند به شب چون آرام گیرد مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ﴿۳﴾ [که] پروردگارت تو را وانگذاشته و دشمن نداشته است وَلَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَى ﴿۴﴾ و قطعا آخرت براى تو از دنیا نیکوتر خواهد بود وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى ﴿۵﴾ و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند گردى .. این آیات خطاب به پیامبر نازل شد تا اون رو به ما برسونه. تمام آیه ها آرامش بخش هستند. من استرسها و سختی های وحشتناکی رو پشت سر گذاشتم. و بهتر از "قران" و "نماز" و "صحیفه سجادیه" راه درمان و نجاتی پیدا نکردم.. با گوشت و پوستم بعضی از آیات رو تجربه کردم. به خدا در سختی ها ایمان آوردم. وقتی میگه ان مع العسر یسری. یعنی حتما بعد از سختی آسونی هست. شک نکن. فقط باید طاقت بیاری..وقتی میگه واستعینوا به صبر و الصلاه..یعنی از صبر و نماز یاری بگیرید یعنی فقط بیایید پیش خودم و با خودم حرف بزنید... بی واسطه و در محضر خود خدا.. این فرصت با خدا بودنه. مشکل رو تبدیل به فرصت کن دوباره می نویسم از نو......ادامه مطلب
ما را در سایت دوباره می نویسم از نو... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aagainformef بازدید : 12 تاريخ : شنبه 27 آذر 1395 ساعت: 14:35